بدون عنوان
قربون دخترصبورم بشم که ناراحتی هاشو توخودش میریزه.عزیز شیرین زبونم که این روزها به اخر اسم همه یک جون هم اضافه میکنی.به خاله الهه میگی الاجون به عمه ملیحه میگی ملی جون اسم خاله صفیه رو بالاخره یاد گرفتی میگی صپی.منوکه خیلی دیگه منور میکنی بهم میگی مامان جون جونی جونی وجونی ...
نویسنده :
raheleh
16:42
ببخشید خانم این کالسکه ی محیا نیست
الهم الادخل علی اهل القبور السرور
پنجشنبه رفتیم تربت جام خونه ی عمه.از صبحش میگفتی بریم پیش مدثه.خیلی خوش گذشت خصوصا به تونازنینم.جمعه رفتیم بهشت نبی سرمزاربابابزرگ وبقیه درگذشتگان.روحشان شاد. ...
نویسنده :
raheleh
23:18
به چه کیفی میده اب بازی
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
قربونت بشم که توی خونه تکونی هم فضایی برای بازی وشیطنت مهیا میکنی. ...
نویسنده :
raheleh
19:50
خدایا
خدایـــــــــــــا؛ بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛ بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛ بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛ بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛ بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛ مرا ببخش ... ...
نویسنده :
raheleh
17:06