محیای من سومین بهار زندگیت مبارک
بدون عنوان
مامان بازی
محیا:خودشو نگاه نقاشی کرده
اینو وقتی کشیدی گفتی خاله جون الارو کشیدم چقدر هم شبیه خاله ست به درد کارت ملی ش میخوره. ...
نویسنده :
raheleh
11:15
بدون عنوان
بدون عنوان
قربون دخترصبورم بشم که ناراحتی هاشو توخودش میریزه.عزیز شیرین زبونم که این روزها به اخر اسم همه یک جون هم اضافه میکنی.به خاله الهه میگی الاجون به عمه ملیحه میگی ملی جون اسم خاله صفیه رو بالاخره یاد گرفتی میگی صپی.منوکه خیلی دیگه منور میکنی بهم میگی مامان جون جونی جونی وجونی ...
نویسنده :
raheleh
16:42
ببخشید خانم این کالسکه ی محیا نیست
الهم الادخل علی اهل القبور السرور
پنجشنبه رفتیم تربت جام خونه ی عمه.از صبحش میگفتی بریم پیش مدثه.خیلی خوش گذشت خصوصا به تونازنینم.جمعه رفتیم بهشت نبی سرمزاربابابزرگ وبقیه درگذشتگان.روحشان شاد. ...
نویسنده :
raheleh
23:18